href="http://linux-web.ir" title="خرید هاست لینوکس" target="_blank">خرید هاست لینوکس!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> تشیع - علی بامری
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غلبه اسلام بر تعصبات

به نام خدا

غلبه اسلام بر تعصبات

عجیب اینست که ملل اسلامی غالبا پیرو فتوای علمایی بوده اند که از نظر
ملیت با آنها مخالف بوده اند ، مثلا مردم مصر تابع فتوای لیث بن سعد
بودند که یک ایرانی بود ، ولی مردم ایران در قدیم بیشتر تابع شافعی‏
بودند که عربی نژاد بود . بعضی از علمای ایرانی مانند امام الحرمین جوینی‏
و غزالی طوسی تعصب شدیدی له شافعی و علیه ابوحنیفه ایرانی دارند . مردم‏
ایران در دوره های بعدی شیعه
شدند و امامت ائمه اطهار را پذیرفتند که قرشی و هاشمی می‏باشند .
در فتواهای علمای مذاهب گاهی چیزها دیده می‏شود که از نظر تعصبات ملی‏
موجب حیرت می‏شود ، یعنی قدرت و تسلط و غلبه اسلام را بر این تعصبات‏
می‏رساند .
مسئله ای است در فقه در باب نکاح درباره " کفویت " ، یعنی آیا همه‏
نژادها از نظر ازدواج کفو یکدیگرند ؟ در اینجا فتوای ابوحنیفه ایرانی‏
جلب توجه می‏کند ابوحنیفه مانند کسی که دچار تعصب عربی باشد نظر می‏دهد و
مدعی می‏شود : عجم کفو عرب نیست ، عجم نمی تواند زن عرب بگیرد ، ولی‏
سایر فقها از قبیل مالک بن انس با آنکه خود عرب است می‏گویند خیر ،
عرب و عجم از این نظر تفاوتی ندارد .
سفیان ثوری نیز که عرب است همین فتوا را می‏دهد . علامه حلی از بزرگان‏
فقهای شیعه که او نیز عرب است در کتاب " تذکرش الفقهاء " فتوای‏
ابوحنیفه را نقل می‏کند و می‏گوید : " سخن ابو حنیفه نادرست است ، در
اسلام شریف علوی و کنیز حبشی برابر است " .
می‏گوید : " دلیل این مطلب اینست که پیغمبر اکرم ضباعة ، دختر عموی‏
خود را به عقد مقداد بن اسود کندی در آورد که سیاه بود ، و وقتی که به‏
آنحضرت اعتراض کردند ، فرمود : « لتتضع المناکح » ، یعنی برای اینکه‏
کفویت در یک سطح قرار بگیرد " .
فتوای ابوحنیفه عجیب است و علتش همچنانکه خود اهل تسنن اعتراف‏
دارند کم اطلاعی ابوحنیفه از سیرت و سنت نبوی است ، ولی از اینجا
می‏توان فهمید که در آن اعصار چیزی که در میان علمای مسلمین وجود نداشته‏
تعصبات ملی است .
داستانی شنیدنی در کتب فقه در این مورد نقل می‏شود که از طرفی از
تعصبات شدید عرب نسبت به غیر عرب حکایت می‏کند و از طرف دیگر نمونه‏
ای از پیروزی عجیب اسلام است بر تعصبات . می‏نویسند : " سلمان فارسی دختر عمر را
خواستگاری کرد ، عمر با آنکه از بعضی تعصبات خالی نبود ، به حکم اینکه‏
اسلام آن چیزها را الغا کرده پذیرفت . عبدالله پسر عمر روی همان تعصب‏
عربی ناراحت شد ، اما در مقابل اراده پدر چاره‏ای نداشت . دست به دامن‏
عمرو بن العاص شد ، عمرو گفت چاره این کار با من . یک روز عمرو عاص‏
با سلمان روبرو شد و گفت تبریک عرض می‏کنم ، شنیده‏ام می‏خواهی به دامادی‏
خلیفه مفتخر بشوی . سلمان گفت اگر بناست این کار برای من افتخار شمرده‏
شود پس من نمی کنم و انصراف خود را اعلام کرد .

منبع:aliasgharbameri.parsiblog.com





برچسب ها : تشیع  , همه مطالب...  ,
      

تشیع ایرانیان

 

به نام خدا

تشیع ایرانیان

اکثریت مردم ایران از زمان صفویه به بعد شیعه شدند . البته در این‏
جهت نمی‏توان تردید کرد که ایران از هر نقطه دیگر برای بذر تشیع زمین‏
مناسبتری بوده است ، تشیع به اندازه ای که در ایران تدریجا نفوذ کرد در
جای دیگر نفوذ نکرد ، و هر چه زمان گذشته است آمادگی ایران برای تشیع‏
بیشتر شده است و اگر چنین ریشه ای در روح ایرانی نمی‏بود ، صفویه موفق‏
نمی شدند که با در دست گرفتن حکومت ایران را شیعه و پیرو اهل بیت‏
نمایند .
حقیقت اینست که علت تشیع ایرانیان و علت مسلمان شدنشان یک چیز
است ایرانی روح خود را با اسلام سازگار دید و گم گشته خویش را در اسلام‏
یافت . مردم ایران که طبعا مردمی باهوش بودند و به علاوه سابقه فرهنگ و
تمدن داشتند بیش از هر ملت دیگر نسبت به اسلام شیفتگی نشان دادند و به‏
آن خدمت کردند . مردم ایران بیش از هر ملت دیگر به روح و معنی اسلام‏
توجه داشتند ، به همین دلیل توجه ایرانیان به خاندان رسالت از هر ملت‏
دیگر بیشتر بود و تشیع در میان ایرانیان نفوذ بیشتری یافت . یعنی‏
ایرانیان روح اسلام و معنی اسلام را در نزد خاندان رسالت یافتند ، فقط
خاندان رسالت بودند که پاسخگوی پرسشها و نیازهای واقعی روح ایرانیان‏
بودند .
آنچیزی که بیش از هر چیز دیگر روح تشنه ایرانی را به سوی اسلام می‏کشید
عدل و مساوات اسلامی بود . ایرانی قرنها از این نظر محرومیت کشیده بود و
انتظار چنین چیزی را داشت ایرانیان می‏دیدند دسته‏ای که بدون هیچگونه‏
تعصبی عدل و مساوات اسلامی را اجرا می‏کنند و نسبت به آنها بی نهایت‏
حساسیت دارند خاندان رسالت‏اند . خاندان رسالت پناهگاه عدل اسلامی ،
مخصوصا از نظر مسلمانان غیر عرب بودند .
اگر اندکی به تعصبات عربی و تبعیضاتی که از ناحیه برخی خلفا میان عرب‏
و غیر عرب صورت می‏گرفت و دفاعی که علی بن ابیطالب علیه السلام از
مساوات اسلامی و عدم تبعیض میان عرب و غیر عرب می‏نمود توجه کنیم کاملا
این حقیقت روشن می‏شود .
در بحار ، جلد نهم ، باب 124 ، از کافی نقل می‏کند که :
روزی گروهی از " موالی " آمدند به حضور امیرالمؤمنین و از اعراب‏
شکایت کردند و گفتند رسول خدا هیچگونه تبعیضی میان عرب و غیر عرب در
تقسیم بیت المال یا در ازدواج قائل نبود . بیت المال را بالسویه تقسیم‏
می‏کرد و سلمان و بلال و صهیب در عهد رسول با زنان عرب ازدواج کردند ولی‏
امروز اعراب میان ما و خودشان تفاوت قائلند . علی علیه السلام رفت و با
اعراب در این زمینه صحبت کرد ، اما مفید واقع نشد ، فریاد کردند : ممکن‏
نیست ، ممکن نیست . علی در حالی که از این جریان خشمناک شده بود آمد
میان موالی و گفت با کمال تأسف اینان حاضر نیستند با شما روش مساوات‏
پیش گیرند و مانند یک مسلمان متساوی الحقوق رفتار کنند ، من به شما
توصیه می‏کنم که بازرگانی پیشه کنید خداوند به شما برکت خواهد داد .
معاویه در نامه معروفی که برای زیاد بن ابیه والی عراق فرستاد ، نوشت‏
: مراقب ایرانیان مسلمان باش ، هرگز آنان را با عرب همپایه قرار نده ،
عرب حق
دارد از آنها زن بگیرد و آنها حق ندارند از عرب زن بگیرند ، عرب از
آنها ارث ببرد و آنها از عرب ارث نبرند . حتی الامکان حقوق آنها کمتر
داده شود ، کارهای پست به آنها واگذار شود ، با بودن عرب غیر عرب‏
امامت جماعت نکند ، در صف اول جماعت حاضر نشوند ، مرزبانی و قضاوت‏
را به آنها وا مگذار .
اما وقتی که میان یک زن عرب و یک زن ایرانی اختلاف واقع می‏شود و کار
به آنجا می‏کشد که به حضور علی علیه السلام شرفیاب می‏شوند و علی میان آندو
هیچگونه تفاوتی قائل نمیشود و مورد اعتراض زن عرب واقع می‏شود ، علی‏
دست می‏برد و دو مشت خاک از زمین بر می‏دارد و به آن خاکها نظر می‏افکند
و آنگاه می‏گوید : من هر چه تأمل می‏کنم میان این دو مشت خاک فرقی نمی‏
بینم .
علی با این تمثیل عملی لطیف به جمله معروف رسول اکرم اشاره می‏کند که‏
فرمود : « کلکم لادم و آدم من تراب لا فضل لعربی علی عجمی الا بالتقوی »
یعنی همه از آدم و آدم از خاک است ، عرب بر عجم فضیلت ندارد ، فضیلت‏
به تقوا است نه به نژاد و نسب و قومیت و ملیت . وقتی که همه نسب به‏
آدم می‏برند و آدم خاکی نژاد است چه جای ادعای فضیلت تقدم نژادی است ؟
در سفینة البحار ماده " ولی " مینویسد :
" علی علیه السلام در یک روز جمعه بر روی منبری آجری خطبه میخواند ،
اشعث بن قیس کندی که از سرداران معروف عرب بود آمد و گفت یا
امیرالمؤمنین این " سرخرویان " ( یعنی ایرانیان ) جلو روی تو بر ما
غلبه کرده اند و تو جلو اینها را نمیگیری ، سپس در حالی که خشم گرفته‏
بود گفت امروز من نشان خواهم داد که عرب چکاره است .
علی علیه السلام فرمود : " این شکم گنده ها خودشان روزها

در بستر نرم استراحت می‏کنند و آنها ( موالی و ایرانیان ) روزهای گرم‏
بخاطر خدا فعالیت می‏کنند و آنگاه از من می‏خواهند که آنها را طرد کنم تا
از ستمکاران باشم ، قسم به خدا که دانه را شکافت و آدمی را آفرید که از
رسول خدا شنیدم فرمود به خدا همچنانکه در ابتداء شما ایرانیان را به خاطر
اسلام با شمشیر خواهید زد ، بعد ایرانیان شما را با شمشیر به خاطر اسلام‏
خواهند زد " .
ایضا در سفینة البحار می‏نویسد :
" مغیرش همیشه در مقایسه میان علی و عمر می‏گفت علی تمایلش و
مهربانیش نسبت به موالی بیشتر بود و عمر بر عکس از آنها خوشش نمی آید
.
مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد :
" مردم می‏گویند هر کس که عربی خالص یا مولای خالص نباشد پست است ،
امام فرمود : " مولای خالص یعنی چه ؟ "
گفت : " یعنی کسی که پدر و مادرش هر دو قبلا برده بودند " .
فرمود : " مولای خالص چه مزیتی دارد ؟ "
گفت : زیرا پیغمبر فرموده است : مولای هر قومی از خود آنهاست ، پس‏
مولای خالص اعراب مانند خود اعراب است ، پس کسی صاحب فضیلت است که‏
یا عربی خالص باشد و یا مولای صریح باشد که ملحق به عربی است " ،
امام فرمود :
آیا نشنیده‏ای که پیغمبر فرمود من ولی کسانی هستم که ولی ندارند ، من‏
ولی هر مسلمانم خواه عرب و خواه

عجم ؟ آیا کسی که پیغمبر ولی او باشد از پیغمبر نیست ؟ امام سپس اضافه‏
فرمود :
از این دو کدام اشرفند ؟ آیا آنکه از پیغمبر و ملحق به پیغمبر است یا
آنکه وابسته به یک عرب جلف که به پشت پای خود ادرار می‏کند ؟ " سپس‏
فرمود : " آنکه از روی میل و رضا داخل اسلام می‏شود بسی اشرف است از
آنکه از ترس وارد اسلام شده است . این اعراب منافق از ترس مسلمان شدند
ولی ایرانیان با میل و رغبت مسلمان شدند .
از این نوع جریانها که نشان می‏دهد سیاست تبعیض و تفاوت میان عرب و
غیر عرب در جهان اسلام اجرا می‏شد و ائمه اطهار عموما با این سیاست‏
مخالفت می‏کرده اند در تاریخ اسلام زیاد دیده می‏شود . همین به تنهایی کافی‏
بوده است که ایرانیان که از طرفی به روح و حقیقت اسلام بیش از دیگران‏
توجه داشته اند و از طرف دیگر ، بیش از هر قوم دیگر ، از این تبعیضات‏
زیان می‏دیده اند طرفدار خاندان رسالت بشوند .

منبع:aliasgharbameri.parsiblog.com





برچسب ها : تشیع  , همه مطالب...  ,