اشاره بصحایف اعمال و کرام الکاتبین و نزول ملائکه و شیاطین بر نیک
اشاره بصحایف اعمال و کرام الکاتبین و نزول ملائکه و شیاطین بر نیکان و بدان
قول و فعل مادام که در کون اصوات و حرکات باشند از بقا و ثبات بىنصیب باشند و چون بکون کتاب و تصویر آیند باقى و ثابت شوند، و هر که قولى بگوید یا فعلى بکند اثرى از آن باقى بماند، و باین سبب تکرار اقتضاى اکتساب ملکه باشد که با وجود آن ملکه معاودت با آن قول یا آن فعل آسان بود و اگر نه چنین بودى هیچ کس علم و صناعت و حرفت نتوانستى آموخت و تأدیب کودکان و تکمیل ناقصان را فایده نبودى. پس آن اثر که از افعال و اقوال با مردم باقى بماند بحقیقت بمثابه کتابت و تصویر آن افعال باشد و محل آن کتابتها و تصویرها، کتاب اقوال و صحیفه اعمال خوانند، که اعمال و اقوال چون مشخص شود کتاب باشند، چنانچه بیان کنیم ان شاء اللّه العزیز. و کاتبان و مصوران آن مکتوبات و مصورات کرام الکاتبین باشند، قومى که بر یمین باشند حسنات اهل یمین نویسند و قومى که بر شمال باشند سیئات اهل شمال نویسند،إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ 1. در خبر است که هر که حسنه کند از آن حسنه فرشته در وجود آید که او را مثاب دارد، و هر که سیئه کند از آن شیطانى در وجود آید که او را معذب دارد. و خود در قرآن میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ، نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ 2 و بمقابل آن، هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ، تَنَزَّلُ عَلى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ 3 و همچنین، وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ 4. همین است که بعبارت اهل دانش ملکه گفتهاند و بعبارت اهل بینش ملک و شیطان، و مقصود از هر دو یکى باشد. و اگر نه مراد بقا و ثبات این ملکات بودى بر خلود، ثواب و عقاب را بر اعمالى که در زمان اندک کرده باشد وجهى نبودى؛ و لکن حدیث «انما یخلد اهل الجنة فى الجنة و اهل النار بالنیات» 5 ثابت و وارد است. پس هر که مثقال ذره نیکى کند یا بدى آن نیکى و بدى در کتاب مکتوب و مصور شود و مخلد و مؤبد بماند و چون پیش چشم ایشان دارند که، وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ 6.
کسانى که ازو غافل شده باشند گویند: ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً 7. و همچنین در اخبار بسیار آمده است که از گفتن تسبیحى یا فعل حسنه حورى بیافرینند که در بهشت جاودانى از آن تمتع مىیابند. و در دیگر جانب همچنین از سیئات گناهکاران اشخاصى آفرینند که سبب محنت و عقوبت قومى شوند، چنانکه در قصه پسر نوح آمده است: إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ 8 و در بنى اسرائیل، وَ لَقَدْ نَجَّیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِینِ. مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ 9. در خبر است که «خلق الکافر من ذنب المؤمن» 10 و امثال این بسیاراست و این جمله بحکم این باشد که، وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ 11. پس هر چه در نظر اهل دنیا از وراى حجاب باشد آن را غیر حیوان بینند و چون آن حجاب و غطاء از پیش برگیرند، فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ 12، و این آنگاه بود که از این حیوة که بحقیقت مرگست بمیرند و بحیاة جاودانى آن جهانى که مرگ این جهانى است زنده شوند، أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها 13 آن را چنان بینند که باشد و اینست اجابت دعاء «اللهم ارنا الاشیاء کما هى» 14 پس هر کس را بعد از کشف غطاء وحدت بصر کتاب خود بباید خواند و حساب خود بکرد کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً، اقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً 15. اگر سابق بالخیرات باشد یا اهل یمین بحکم «کما تعیشون تموتون و کما تموتون تبعثون» 16 کتابش از پیش رو یا از جانب راستش باز دهند، فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ، فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً 17. و اگر از جمله منکوسان باشد، وَ لَوْ تَرى إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناکِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ 18، یا اهل شمال کتابش از وراء ظهرش باو دهند یا از جانب چپ، وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ. وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ 19.
یادداشتها
(1)- و آنگاه که فراگیرندگان (فرشتگان نگهبان اعمال انسان و نویسندگان آنها) که در چپ و راست انسان همنشین اویند، کردارهاى او را باز نویسند.
(ق 50/ 17)
(2)- آنان که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر ایشان فرود مىآیند که نترسید و اندوهگین نباشید و مژده باد شما را
به بهشتى که نوید داده شدید. ما دوستان شما در زندگانى این جهان و آن جهان شمائیم. (فصلت 41/ 30)
(3)- آیا شما را به اینکه دیوها برکه فرود مىآیند آگاه کنم، آنها بر هر دروغزن گناهکار فرود مىآیند. (شعراء 26/ 221 و 222)
(4)- و هر که از یاد خدا روى گرداند براى او شیطانى قرار دهیم که همدمش باشد. (زخرف 43/ 36)
(5)- هرآینه اهل بهشت در آن جاودانهاند و اهل آتش در آتش به خاطر اندیشهها.
(حدیث)
(6)- و چون نامهها پراکنده شوند، (گشوده شوند). (تکویر 71/ 10)
(7)- این نوشته چیست که کوچک و بزرگى نیست مگر برشمرده و آنچه کردند حاضر مىیابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نکند. (کهف 18/ 49)
(8)- براستى که او کارى ناشایست است. (هود 11/ 46)
(9)- و هرآینه فرزندان یعقوب (بنى اسرائیل) را از عذاب خوارکننده نجات دادیم، از فرعون که او برترىجوئى از گزافکاران بود.
(دخان 44/ 30)
(10)- کافر را از گناه مؤمن آفرید. (حدیث)
(11)- و براستى که جهان دیگر هرآینه خود زنده است اگر مىدانستند.
(عنکبوت 29/ 64)
(12)- پس پردهات از تو برداشتیم و دیدهات امروز نافذ است.
(ق 50/ 22)
(13)- آیا آنکه مرده بود پس زندهاش کردیم و براى او نورى قرار دادیم که در پرتو آن میان مردمان راه میرود همانند کسى است که در تاریکیها است و بیرون رونده از آن نیست. (انعام 6/ 122)
(14)- خدایا چیزها را آن چنان که هستند به ما بنماى.
(15)- و کار هر انسان را (همچون گردنبندى) بر گردنش مىافکنیم و روز رستاخیز آن کارها را بصورت نامهاى برایش بیرون مىآوریم که آن را نامهاى گشاده مىبیند. بخوان نامهات را، امروز خودت براى خود حسابگر بسى.
(اسراء 17/ 13)
(16)- همچنانکه زیست مىکنید مىمیرید و همچنانکه مىمیرید بر انگیخته میشوید.
(حدیث)
(17)- پس اما آنکه نامهاش به دست راستش داده شد پس بزودى به حسابى آسان
محاسبه شود. (انشقاق 84/ 8)
(18)- و اگر بینى آنگاه که بدکاران سرهاشان در نزد پروردگارشان فرو افتاده است. (سجده 32/ 12)
(19)- و اما آنکه نامهاش از پس پشتش داده شود. و اما آنکه نامهاش بدست چپش داده شود. (انشقاق 84/ 10)