href="http://linux-web.ir" title="خرید هاست لینوکس" target="_blank">خرید هاست لینوکس!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> پاییز 94 - علی بامری
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مثل نافه ای آهو

بسم رب المهدی( عج )

 

مثل نافه‌ی آهو!

 

بدن آهو یک قسمتی دارد به اسم نافه.

خون وقتی وارد نافه‌ی آهو می‌شود، تبدیل به مشک می‌شود که عطر بسیار خوشبویی است، و چقدر قیمت پیدا می‌کند و مردم آن را به سر و صورت و جامه خود می‌کشند.

دستگاه الهی هم درست مثل نافه‌ی آهو است!

یعنی هر کس هر قدر هم که آلوده باشد وقتی به آنجا می‌رود پاک و معطر می‌شود، گذشته‌ی او اصلاح می‌شود و تمام بدی‌هایش به خوبی بدل می‌شود.

 

آنجا جایی است که بدی‌ها و گناهان به حسنه و زیبایی و خوبی بدل خواهد شد.

درست مثل آب گل‌آلودی که به دریا برسد؛ آب آلوده، همین که به دریا رسید پاک و زلال خواهد شد.

«آب بد را چیست درمان؟ باز در جیحون شدن

خوی بد را چیست درمان؟ باز دیدن، روی یار»

 

 

 



      

مثل چترباز

بسم رب المهدی( عج )

 

 مثل چترباز!

 

چتربازها چه عشقی می‌کنند وقتی سقوط می‌کنند!

هر چه ارتفاع بیشتر، سقوط برای آن‌ها لذت بخش‌تر است!

چرا؟ چون پشت آن‌ها گرم است به یک چتر.

ایمان هم چتر است، چتر نجات!

اگر ما اهل ایمان باشیم، دیگر از سقوط و افتادن و تهدید‌ها هیچ هراسی نخواهیم داشت و این است که قرآن کریم همه را به ایمان دعوت می‌کند، ایمانی از سر صدق نه ادعای گزاف:

 

ای شما که ادعای ایمان دارید، بیایید اهل ایمان باشید.

 

 

 



      

مثل چک

بسم رب المهدی( عج )

 

 

مثل چک!

 

چک وقتی قلم‌خوردگی پیدا کند دیگراز اعتبار می‌افتد، مگر این‌که پشت‌نویسی شود.

ما هم همین‌طور... وقتی که یک گناهی، لغزشی ولو ناچیز، ولو اندک داشته باشیم از چشم خدا می‌افتیم، از اعتبار می‌افتیم، مگر این‌که پشت‌نویسی کنیم؛ یعنی توبه کنیم، آن‌وقت است که آن اعتبار و آبروی رفته بازمی‌گردد.

این است که قرآن کریم می‌گوید:

 

همه توبه کنید و به سوی خدا بازگردید.



      

مثل گل شاداب

بسم رب المهدی( عج )

 

 

مثل گل شاداب!

 

یک گل وقتی شاداب و باطراوت است که لقمه‌های پاک در اختیارش قرار بگیرد: آب پاک، خاک پاک.

ما آدم‌ها هم همین‌طوریم، یعنی وقتی شاد و شاداب و سرزنده و سرحال هستیم که مواظب لقمه‌هایمان باشیم؛ لقمه‌هایمان پاک و طیّب و طاهر باشند.

این است که قرآن کریم نصیحت می‌کند:

یعنی مردم لقمه‌های حرام را مصرف نکنید. چرا؟ چون افسرده می‌شوید، ناراحت می‌شوید، پژمرده می‌شوید، خشک می‌شوید. آزرده‌خاطر می‌شوید و آسیب می‌بینید.



      

مثل سایه دیوار

بسم رب المهدی( عج )

 

مثل سایه دیوار!

 

توپ را که شوت می‌کنند و به آن ضربه می‌زنند. بالا می‌رود اما پایی که ضربه می‌زند به عقب برمی‌گردد.

و این خود یک درس است.

یعنی اگر به کسی البته به ناحق و نابجا ضربه‌ای بزنی آن‌که ضربه می‌خورد اوج می‌گیرد ولی تو که ضربه می‌زنی عقب می‌افتی و این یعنی بدی‌های تو به خود تو برمی‌گردد.

و این همان است که قرآن کریم می‌گوید:

بدی‌های شما به خود شما باز می‌گردد.

دیوار را ببین! صبح که می‌شود، سایه سیاه و دراز خود را به این طرف و آن طرف می‌اندازد، اما نزدیک به ظهر که می‌شود همان سایه آرام آرام به خودش برمی‌گردد.

 

 

 



      

مثل شب تار

بسم رب المهدی( عج )

 

مثل شب تار!

 

در یک شب تار و تاریک و ظلمانی که پیرامون‌ات چاه و چاله هم زیاد باشد، البته احتیاط می‌کنی، می‌ایستی و حرکت نمی‌کنی.

قرآن می‌گوید: اگر یک مطلبی برایت روشن نبود و تاریک و مبهم بود آنجا هم حرکت نکن! آنجا هم بایست! آنجا هم زود داوری و قضاوت نکن!

 

چیزی که نسبت به آن آگاه نیستی و آگاهی و اطلاع نداری دنبال نکن، چون آسیب می‌بینی.

 

 

 



      

مثل برف

بسم رب المهدی( عج )

 

 

مثل برف! 

 

 

برف را ببین! اگر تند و شلاقی ببارد، نمی‌نشیند.

برف وقتی می‌نشیند که آرام و نرم ببارد.

حرف هم مثل برف است؛ اگر به قول قرآن کریم نرم و لَیِّن باشد بر دل می‌نشیند و دلنشین خواهد شد.

به همین خاطر خداوند به موسی و هارون فرمود: حال که پیش فرعون می‌روید با او نرم سخن بگویید.

یعنی اگر تند و خشن بگویید او بر نمی‌تابد، و بر دل سنگ او نخواهد نشست.

کلام و سخن حافظ چرا بر دل‌ها می‌نشیند، چون نرم است، مثل مخمل و حریر.

ببین وقتی که می‌خواهد بگوید با هر کس ننشین چه لطیف و چه نرم می‌گوید:

«نازنینی چو تو پاکیزه‌دل و پاک‌نهاد

بهتر آن است که با مردم بد ننشینی»

 

 

 



      

شهداشرمنده ایم

 

شور شلمچه می زند این دل بیقرار من

 

عقده گشا نمی شود سینه انتظار من

 

شلمچه! بیصدا شدی؟! مگر تو خاکِ مُرده ای؟!

 

به سوی عاشقــان حـق ، چـرا مـرا نَبُرده ای ؟!

 

به سبزه زار سینه ام زبانه های آتشی

 

تو خونبها و مرقدِ شقایقهای سرکشی

 

شلمچه! گریه می کنی زغصّه نهفته ات؟!

 

ز لاله های عاشق درون خاک خفته ات ؟!

 

شلمچه! غمگسارما درون خاک خفته است

 

ز غربتِ نگـاه تـو ، سخــن مــرا نگفته است

 

شلمچه! آسمان تو پُـر از گل و ستاره شد

 

دلم ز گیســوان گــل دوباره پـاره پـاره شد

 

شلمچه ! بوسه می زنم به بازوان غیرتت

 

به خیمه گاه عزّت و به دیده بان همّتت

 

به چشم خود چه دیده ای که اینچنین فتاده ای؟!

 

شهیــدِ بی ســرِ مــرا ، کـجــا تـو جـا نهـاده ای ؟

 

شلمچه! داغ سینه ات دوباره تازه کرده ام؟!

 

بدان که خاطرات تـو ، ز جان و دل خریده ام

 

 

شلمچه! اینچنین چرا به خاک و خون تپیده ای؟

 

شکایتی نمی کنـم ، تـا بـه کجـا رسیـده ای؟!

 

بـه احتـرام خاک خـود شفـاعتی بکـن مــرا



      

مثل شمع

بسم رب المهدی( عج )

 

 

 

 

مثل شمع! 

 

 

شمع را ببین هر چه به آن نزدیک و نزدیک‌تر باشی نور و روشنایی بیشتری دریافت می‌کنی.

قرآن کریم می‌خواهد ما هم از جنس شمع و هم صفت شمع باشیم. می‌گوید: به گونه‌ای باش که هر کس به تو نزدیک‌تر بود، بهره و سود بیشتری ببرد.

و نزدیک‌ترین کسان به ما نخست پدر و مادرند و آن‌گاه همسر، و سپس فرزندان، و در آخر هم، بستگان و خویشان.

یعنی اول پدر و مادر خودت را مورد لطف و محبت قرار بده، آن‌گاه نزدیکانت را، همچون همسر، فرزندان و خویشان.



      

کشتی گیری که در فینال حاضر نشد؟

بسم رب المهدی( عج )

 

کشتی گیری که در فینال حاضر نشد؟

 

داستانک:

در دوران جوانی که به ورزش کشتی می رفت روزی برای انجام مسابقات به اتفاق هم به سالن رفتیم . مسابقات فینال بود، در میان جمعیت به تماشا نشسته بودم که چند نفر از رقیبان با هم مبارزه کردند. نوبت به عباس رسید. چند بار نام او را برای مبارزه خواندند، امّا او حاضر نشد. تا این که دست رقیب او را به عنوان برنده مسابقه بالا بردند. نگران شدم به خودم می گفتم : یعنی عباس کجا رفته ؟ در جستجوی او بودم نگاهم به او افتاد که از درب سالن وارد می شد. جلو رفتم و گفتم : کجا بودی؟ اسمت را خواندند، نبودی ؟

گفت : وقت نماز بود، نماز از هر کاری برایم مهمتر است . رفته بودم نماز جماعت

اینقدر نماز اول وقت به جماعت ، برای عباس حاجی زاده مهم بود که بعد از شهادتش وقتی وصیت نامه اش را خواندیم نوشته بود:برادران و خواهران عزیز! اگر خواستید خود سازی کنید، از نماز کمک بگیرید، البته نماز اول وقت در مسجد به خضوع و خشوع و از روی صبر.

***

[ستارگان خاکی ، صفحه 219]



      
   1   2      >