اشاره بحالهائى که روز قیامت حادث شود و وقوف خلق بعرصات
اشاره بحالهائى که روز قیامت حادث شود و وقوف خلق بعرصات
آفتاب مفیض انوار است در آفرینش این عالم، و ماه از آن استفاضه نور میکند و بر مادون خود اضافه میکند در وقت غیبت او.
و کواکب مبادى فیضان انوار جزوىاند. پس چون نور الانوار مکشوف شود کواکب را وجودى نماند. وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ 1؛ و ماه محو شود، وَ خَسَفَ الْقَمَرُ 2؛ و مستفیض بمفیض پیوندد، وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ 3 و چون ذو النور و نور یکى شود نه از افاضه اثرى ماند و نه از استفاضه، إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ 4. لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً 5 جبال را که سبب اعوجاج طرق وصول است و مقتضى مقاساة تعب سلوک است باول، کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ 6 کنند، و بآخر بکلى نسف، وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً، فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً، لا تَرى فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً 7. یعنى تشبیه و تنزیه و بحار را که عبور از آن جز بواسطه کشتیها که رساننده است بساحل نجات، و استدلال بثواقب کواکب متعذر باشد از میان برگیرند؛ وَ إِذَا الْبِحارسُجِّرَتْ 8، تا بحر و بر، و شیب و بالا، و آسمان و زمین یکسان شوند و خلایق در عرصات قیامت ظاهر شوند، فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ 9. اهل برازخ را حجب کثیف و رقیق از پیش بردارند، وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ 10 و در مواقف کشف اسرار بدارند، وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ 11. آنها که از حبس برزخ خلاص یابند روى ببارگاه ربوبیت نهند، فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ 12. سموم و انیاب و اظفار و قرون از هوام و سباع و انعام باز ستانند تا سورت اطراف تضاد شکسته شود، «یؤخذ السم من الصل و الناب من الذئب و القرن من الکبش» 13، لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً. و مرگ را که بهر دو طرف تضاد سبب هلاک خلق بود بر صورت کبش املح میان بهشت و دوزخ بکشند تا بمرگ مرگ که نیستى نیستى باشد هستى مطلق که حیات ابدى باشد عیان شود. و دوزخ را بر صورت اشترى بعرصات آرند، وَ جِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ 14 تا اهل عیان او را مشاهده کنند، وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَرى 15، و از هول مشاهده او اجراى آفرینش بر نیستى خود اطلاع یابند، «فشرد شردة لو لا ان حسبها اللّه لا حترقت السماوات و الارض» 16.
یادداشتها
(1)- و چون ستارگان فرو ریزند. (انفطار 82/ 2)
(2)- و ماه تاریک شود. (قیامة 75/ 8)
(3)- و ماه و خورشید بهم شوند. (قیامت 75/ 8)
(4)- چون خورشید در هم پیچیده شود. (تکویر 81/ 1)
(5)- در آن نه آفتابى مىبینند و نه سرماى سختى. (انسان 76/ 13)
(6)- چون پشم زده شده. (قارعه 101/ 5)
(7)- و ترا از کوهها مىپرسند پس بگو پروردگارم آنها را از جاى مىکند برکندنى، پس آنها را چون زمینى هموار و نرم رها میسازد، در آن نه کجى
(7)- مىبینى و نه بلندىاى. (طه 20/ 105- 107)
(8)- و چون دریاها بجوش آیند. (تکویر 81/ 6)
(9)- پس آنگاه ایشان در صحراى محشرند. (نازعات 79/ 14)
(10)- و چون گورها زیر و رو شوند. (انفطار 82/ 4)
(11)- نگاهشان دارید که ایشان مورد پرسشاند. (صافات 37/ 24)
(12)- پس آنگاه ایشان از گورها بسوى پروردگارشان راه مىپویند.
(یس 36/ 51)
(13)- زهر از مار کشنده و دندان تیز از گرگ درنده و شاخ از گوسفند بازستانند (حدیث)
(14)- و آن روز دوزخ را بیاورند (فجر 89/ 23)
(15)- و دوزخ براى آنکه ببیند آشکار شود. (نازعات 79/ 36)
(16)- پس (مردم) مىگریزند، گریختنى، اگر خدا آن را باز نمىداشت هرآینه آسمانها و زمین آتش میگرفت. (حدیث)