ادله ی قرآنی بر وقوع رجعت در آخرالزمان
بسم رب المهدی
ادله ی قرآنی بر وقوع رجعت در آخرالزمان
در کتاب سلیم بن قیس هلالی آمده است:
«ابان میگوید: بعد از آن که ابوطفیل را در منزلش ملاقات کردم، درباره «رجعت» از عدهای از اهل بدر و از سلمان، ابوذر، مقداد و اُبَّی بن کعب برایم مطالبی نقل کرد.
ابوطفیل گفت: مطالبی که از اینان شنیده بودم در کوفه خدمت علی بن ابیطالب7 عرضه کردم، آن حضرت به من فرمود: این علم خاصی است که امت در جهل به آن و ردّ علمش به خداوند تعالی وسعت دادند. سپس حضرت آنچه آنان به من خبر داده بودند، تأیید فرمود و در این باره آیات بسیاری از قرآن برایم خواند و آنها را تفسیر فرمود، به طوری که یقین من به روز قیامت قویتر از یقینم به رجعت نبود.[1]
در اینجا به برخی از آیات اشاره میکنیم:
الف) آیه اول
)وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ(؛[2]
«و آن روز که از هر امتى، گروهى از کسانى را که آیات ما را تکذیب کردهاند محشور مىگردانیم، پس آنان نگاه داشته مىشوند تا همه به هم بپیوندند».
بررسی آیه
شیخ طوسی و شیخ مفید آیه فوق را درباره رجعت در آخرالزمان دانستهاند.[3] و[4]
از ابن عمیر از حماد از امام صادق7 نقل کرده است که فرمود:
ما یقول الناس فی هذه الآیة )وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا(؟ قلت: یقولون: إنّه فی القیامةِ، قال: «لیس کما یقولون: إنّها فی الرجعةِ. أیَحشُر اللهُ فی القیامةِ من کلِّ أمّةٍ فوجاً و یَدعُ الباقین؟ إنّما آیة القیامة )وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا(؛
مردم درباره آیه)وَیَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا( چه میگویند؟ گفتم: میگویند: این آیه درباره قیامت است. فرمود: نه. این طور که آنان میگویند نیست، بلکه درباره رجعت است. مگر خدای تعالی در قیامت، از هر امتی فوجی را محشور و بقیه آن امتها را رها میکند؟ با این که خودش فرموده: )وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا( آنان را محشور کردیم واحدی را از قلم نینداختیم.
ابوالفتح رازی نیز گوید:
عبدالله بن عباس گفت اصحاب ما به این آیه تمسک کردند در درستی رجعت و گفتند خدای متعال در این آیه گفت: روزی باشد که ما زنده کنیم از هر گروهی جماعتی را و این نه روز قیامت باشد؛ برای آن که روز قیامت همه خلایق را حشر کنند، چنانکه )وَیَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا( و گفت: )وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا( و این روز، جزء آن روز باشد و به هر حال امام صادق7 را پرسیدند که در رجعت حق تعالی که را زنده کند؟ گفت: دو گروه را «مَن مَحضَ الإیمانَ محضاً أو مَحضَ الکفرَ محضاً».[5]
ب) آیه دوم
)قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ(؛[6]
«مىگویند: «پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدى و دو بار ما را زنده گردانیدى، به گناهانمان اعتراف کردیم، پس آیا راه بیرون شدنى [از آتش] هست؟».
بررسی آیه
در تفسیر قمی در ذیل این آیه، چنین نقل کرده است:
«و قال علی بن ابراهیم فی قوله: )رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ...( قال الصادق7: «ذلک فی الرجعة» این رجعت است».[7]
مفسّران در اینکه (دو بار میراندن) و (دو بار زنده کردن) چیست؟ چندین تفسیر ذکر کردهاند که از میان همه آنها، دو احتمال قابل ذکر است:
1. منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه زنده شدن، احیای برزخی و احیای در قیامت میباشد.
2. منظور از مرگ نخستین، مرگ قبل از وجود انسان در دنیاست، چراکه پیشتر خاک بود. بنابراین، زندگی اول، زندگی این دنیا می
کسانی که این تفسیر را برگزیدهاند، به آیه 28 سوره بقره نیز استدلال کردهاند که میگوید:
)کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(؛[8]
«چگونه خدا را منکرید؟ با آنکه مردگانى بودید و شما را زنده کرد؛ باز شما را مىمیراند [و] باز زنده مىکند؛ [و] آنگاه به سوى او بازگردانده مىشوید».
ج) آیه سوم
)وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ(؛[9]
«و روزهاى خدا را به آنان یادآورى کن، که به یقین در این [یادآورى] براى هر شکیباىِ سپاسگزارى عبرتهاست».
بررسی آیه
برخی مفسران، ذیل این آیه چنین نوشتهاند:[10]
اضافه ایام به الله، اشاره به روزهای سرنوشتساز و مهم زندگی انسانهاست که به دلیل عظمتش، به نام الله اضافه شده است و نیز به خاطر این که نعمتی بزرگ، شامل حال قوم و ملتی شایسته، و یا مجازاتی بزرگ و دردناک، دامنگیر ملتی سرکش و طغیانگر شده است که در هر دو صورت، شایسته تذکر و یادآوری است.
در روایات فراوانی، مصادیق این آیه به روزهای ظهور حضرت مهدی+، روز رجعت و روز قیامت شمرده شده است. البته قابل ذکر است که هرگز اینگونه احادیث دلیل بر انحصار نیست، بلکه بیان قسمتی از مصداقهای روشن آیه است:
شیخ صدق با ذکر سند، روایتی را نقل کرده است:
«ایامُ اللهُ عزّوجلّ ثلاثةٌ: یومٌ یقوم القائم+، و یومُ الکرّةٌ و یومُ القیامة».[11]
امام باقر7 میفرمود:
«ایام [روزهای خدا] سه تاست: روزی که حضرت قائم+ قیامت خواهد کرد، روزی که رجعت به وقوع میپیوندد، و روز قیامت».[12]
نتیجه سخن
آیا از نظر قرآن رجعت امکانپذیر است؟ دلایل قرآنی زیادی وجود دارد که بحث رجعت از دیدگاه شیعه را استنباط میکند: آیاتی که درباره «رجعت» به آن استدلال شده است؛ به چند گروه تقسیم میشود:
الف: آیاتی که در موضوع «رجعت» ظهور دارد؛ مانند سوره نمل آیه 83 که میفرماید: «وَ یَومَ نَحشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوجَاً مِمَّن یُکَذَبُ بآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعون» ای رسول به یاد امت آر، روزی را که خلق به عرصه قیامت از هر قومی یک دسته را که تکذیب آیات ما میکنند برانگیزم و آنها بازداشته خواهند شد.
ب: آیاتی که ظاهرشان دلایتی بر «رجعت» ندارد، ولی با توجه به تفاسیر معصومان(ع) با مسأله «رجعت» پیوند میخورند و شیعه که نظر ائمه اطهار(ع) را درباره آیات قرآن سند میداند، این آیات را نیز دلیل و مدرکی که بر اثبات رجعت میداند؛ مانند سوره انبیاء آیه 95 میفرماید: «و حرامٌ علی قَرْیَةٍ أَهلکناها أنهَّمُْ لا یَرجِِعْون» و اهل دیاری را که هلاک گردانیدیم دیر زندگانی بر آنها حرام و هرگز به دنیا باز نخواهند گشت.
ج: آیاتی که مضمون آنها درباره وقوع «رجعت» در امتهای گذشته است. این آیات نیز همواره با احادیثی که بر این امر دلالت دارد، «رجعت» را اثبات میکند، مانند سوره آل عمران آیه 49 میفرماید: «و رَسولاً إلی بَنیِ اسرائیلَ أنّیِ قّد جئتُکُمُ بِآیَةٍ مِن رَّبّکُمْ...»
و او را به رسالت به سوی بنیاسرائیل فرستند که به آنان گوید من از طرف خدا معجزهای آوردم و آن معجزه این است که از گل مجسمه مرغی ساخته و بر آن نفس قدسی بدمم تا به امر خدا مرغی گردد و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را به امر خدا شفا دهم و مردگان را به امر خداوند زنده کنم و به شما از غیب خبر دهم که در خانههاتان چه میخورید و چه ذخیره میکنید این معجزات برای شما حجت و نشانه حقانیت من است اگر اهل ایمان هستید.
همچنین آیات 56، 73، 243 و 259 سوره بقره مضمون آنها درباره وقوع «رجعت» در امتهای گذشته است.
[1]. سلیم بن قیس هلالی، ص 561.
[2]. احقاف، 33.
[3]. تبیان، ج 8، ص 120.
[4]. المسایل السرویه، ص 32.
[5]. روح الجنان، ج 8، ص 424.
[6]. غافر، 11.
[7]. تفسیر قمی، ج 2، ص 256.
[8]. بقره، 28.
[9]. ابراهیم، 5.
[10]. ر.ک: تفسیر نمونه، ذیل آیه شریفه.
[11]. خصال، ص 108.
[12]. معانی الاخبار، ص 365؛ روضة الواعظین، ص 392.