اشاره بمکان و زمان آخرت
اشاره بمکان و زمان آخرت
چون دنیا ناقص است بمثابه کودک، و طفل را از دایه و گهواره گزیر نیست دایه او زمان است و گهواره او مکان و بوجهى پدر او زمانست و مادر او مکان. و مکان و زمان هر یک باثرى از آثار مبدع خود مخصوصاند، و آن احاطت است بکاینات. چه این احاطه خداى راست، إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ 1. و زمان را احاطه که اثر مبدعست چنان حاصل آید که بعضى از آن اول باشد و بعضى آخر و مکان را چنانکه بعضى ظاهر باشد و بعضى باطن و چون هر دو بذات و بطبع نیستند هیچ کدام در هیچ کدام تمام نیست. پس وجود هر بعضى از زمان اقتضاء عدم بعضى دیگر مىکند. و حضور بعضى از مکان اقتضاء غیبت بعضى دیگر میکند. گذشته زمان نیست و آینده همچنین. اگر زمان وجودى دارد وجود حال است که کمترین زمانى است، و از خردى مقدارى ندارد.
حکماء آن را «آن» خوانند. و اگر مکان را احاطتى هست همه مکان راست نه جزوى را ازو، و همه مکان راست که آسمان و زمین و دیگرکائنات را حاویست. و آخرت از زمان و مکان مبراست، چه از نقصان منزه است. اما نشانها که از آن باهل زمان و مکان دهند گاه زمانى بود و گاه مکانى تا بلسان قومه بود. و نشان زمان بکمترین زمان تواند بود مانند حال، وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ 2. و نشان مکان بفراخترین مکانى، وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ 3. و ابداع هم زمانى نیست و صفت او بکمتر زمانى کنند. وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ 4.
پس مبدأ و معاد از این روى نیز متشابهند. یقین که آخرتى است؛ تعلقش بزمان و مکان هم برین سیاقت گیرد، اما تعلقش بقلت زمان چنانکه گفتهاند، «الیقینیات لحظات» و بوسعت مکان، أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ.
یادداشتها
(1)- براستى که او بر هر چیز تواناست. (فصلت 41/ 54)
(2)- و کار قیامت نیست مگر همچون چشم برهم زدنى یا نزدیکتر.
(نحل 16/ 17)
(3)- یقینىها لحظههائى هستند.
(4)- آیا آنکه خدا سینهاش را بر اسلام گشوده است پس او بر روشنائىاى از پروردگار خویش است، (زمر 39/ 22)