امام حسین(علیه السلام)فرمودند:بهترین مال توآن است که باآن،آبرویت
امام حسین(علیه السلام)فرمودند:بهترین مال توآن است که باآن،آبرویت راحفظ کنی
برچسب ها : مذهبی , همه مطالب... ,
href="http://linux-web.ir" title="خرید هاست لینوکس" target="_blank">خرید هاست لینوکس
!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">امام حسین(علیه السلام)فرمودند:بهترین مال توآن است که باآن،آبرویت راحفظ کنی
آن که چند روزى کشیک نفس خود بکشد و صادرات و واردات آن را مواظب باشد بدرد خود مى رسد و چاره درمانش مى کند.
آن که در معنى حقیقى سعادت انسان درست نظر کند، پى برد که سعادت نفس انسانى این است که از کمال وجودى خود در عداد جواهر مفارق از ماده قرار گیرد تا در صدور افعالش مانند قوام ذاتش از ماده طبیعى بى نیاز گردد، چنانکه وصى علیه السلام فرمود:
«والله ما قلعت باب خیبر و قذفت به اربعین ذراعا لم تحس به اعضائى بقوة جسدیة ولا حرکة غذائیة ولکن ایدت بقوة ملکوتیة و نفس بنور ربها مستضیئة».
(یعنى سوگند به خداوند، من به قوت جسدى و حرکت غذائى در از خیبر برنکنده ام و آن را به چهل ارش بدور نیفکنده ام، چنانکه اعضایم بدان احساس نکرده است، ولکن به قوت ملکوتى و نفسى که به نور رب خود مستضى ء است بر آن دست یافتم.
و به عبارت دیگر: سوگند به خداوند، من به تأیید قوت ملکوتى و نفسى که به نور رب خودمستضىء است، در از خیبر برکنده ام و آن را به چهل ارش به دور افکنده ام، چنانکه اعضایم بدان احساس نکرده است، نه به قوت جسدى و حرکت غذائى.
آن که چند روزى خود را از هرزه خوارى و هرزه کارى، و از گزاف، و یاوه سرائى، بلکه زیاده گوئى و خلاصه از مشتهیات و تعشقات حیوانى باز بدارد، مى بیند که اقتضاى تکوینى نفس این است که از ریاضت، ضیاء و صفاء مى یابد، و آثار او را نور و بهائى است، پس اگر ریاضت مطابق دستور العمل انسان ساز، اعنى منطق وحى «، إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» بوده باشد، اقتضاى تکوینى نفس به کمال غائى و نهائى خود نائل آید.
آن که در جسم و روح خود بیندیشد، هر یک را بدین احوال ششگانه بیابد که آدم اولیاء الله حضرت وصى امام على علیه السلام زبان داده است:
«ان للجسم ستة احوال: الصحة و المرض و الموت والحیوة والنور و الیقظة و کذلک الروح فحیوتها علمها، و موتها جهلها، و مرضها شکها و صحتها یقینها و نومها غفلتها، و یقظتها حفظها».
یعنى جسم را شش حالت است:تندرستى و بیمارى و مرگ و زندگى و خواب و بیدارى، همچنین روح را که دانش زندگى، نادانى مرگ، دو دلى بیمارى، استوارى تندرستى، نا آگاهى خواب، و نگهدارى بیدارى او است.
آن که از خواب غفلت بیدار شده است، از نامحرمان اعنى از خفتگان و مردگان، دورى گزیند و حیات ابد آرزو کند، و چندان که گرفتار به درد چشم دریافتن چشم پزشک بر آید، او دو صد چندان در جستن زنده زنده کننده.
در اصحاح هشتم انجیل متى آمده است که:
یکى از شاگردان حضرت مسیح علیه السلام بدو گفت: اى آقا! مرا بار ده که نخست بروم پدرم را بخاکسپارم.
بدو فرمود: پیرو من باشد، مردگان را بگذار مردگانشان بخاک سپارند. و در شریعت خاتم صلى الله علیه و آله مردى انصارى از رسول الله پرسید:
هرگاه جنازه و مجلس عالمى پیش آید کدام یک در نزد تو محبوبتر است تا حاضر شوم؟
فرمود: اگر براى تجهیز و دفن جنازه کسى هست، همانا که حضور مجلس عالم برتر از حضور هزار جنازه است
القرآن مأدبة اللّه (قرآن سفره خدا است)
انسان و قرآن، ص: 55
ان هذا القرآن مادبة اللّه فتعلموا مادبته ما استطعتم، و ان اصفر البیوت لبیت (لجوف- خ ل) اصفر من کتاب اللّه (رسول خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)
قرآن سفره رحمت رحیمیّه الهیه است که فقط براى انسان گسترده شده است. طعام این سفره غذاى انسان است که به ارتزاق آن متخلق به اخلاق ربوبى مىگردد، و متصف به صفات ملکوتى مىشود و مدینه فاضله تحصیل مىکند. و هیچ کس از کنار این سفره بىبهره برنمىخیزد.
به حکم محکم منطق وحى غرض از ارسال رسل و انزال کتب دو اصل اصیل تعلیم و تربیت است. هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. جمعه 62: 2.
تزکیه همان تأدیب و تربیت است که نفوس انسانى از رذایل اخلاق و اجتماع بشرى از فواحش اعمال تطهیر شود تا به تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت صاحب مدینه فاضله گردند.
در هزار و یک نکته، که یکى از آثار قلمى نگارنده است، نکتهاى در سمت مقدّس تعلیم و تربیت است که نقل آن را در این مقام شایسته مىبینیم و آن اینکه:
نکته سمت مقدّس تعلیم و تربیت سیرت حسنه سفراى الهى است که براىتشکیل مدینه فاضله و اعتلاى نفوس به فهم معارف ملکوتى و ارتقاى عقول به معارج قدس ربوبى مبعوث شدهاند. آنچنانکه در حالات خاصّ خودشان، در مقام دعا از خداوند سبحان، ارسال معلّم ربّانى را براى تزکیت و تعلیم انسانها مسألت مىنمودند. این دعاى حضرت ابراهیم خلیل علیه السّلام است که در قرآن کریم آمده است: رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. «1» و حق تعالى در استجابت دعایش فرموده است: کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ. «2»
و نیز فرمود: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. «3»
انسان اگر گرفتار رهزن و اهریمن نشود، به وفق اقتضاى طلب غریزى و جبلّى خود، که ابد و سعادت ابدى خود را طالب است، همه حرف و صنایع و تمام احوال و اطوار شئون زندگى خود را براى استکمال، یعنى به فعلیت رساندن دو قوه نظرى و عملى انسانى خود که بمنزلت دو بال براى طیران به اوج قرب ربوبى مىباشند، قرار مىدهد، و سپس به تکمیل دیگران، یعنى به فعلیت رساندن همان دو قوه انسانى آنان مىکوشد.
خداوند سبحان در قرآن کریم این دو اصل را، که استکمال و تکمیل است، سرمایه سعادت و وظیفه انسان معرفى کرده است و سوره مبارکه عصر را به این دو اصل اختصاص داده است؛ و به کلام رفیع استاد علّامه طباطبائى در المیزان:
تلخّص السورة جمیع المعارف القرآنیة و تجمع شتات مقاصد القرآن فى اوجز بیان. و خواجه نصیر الدین طوسى را در تفسیر آن، بیانى موجز و مفید است که نقل آن در این مقام بسى شایسته است و تمامى آن این است:
______________________________
(1)- بقره 2: 129.
(2)- بقره 2: 151.
(3)- جمعه 62: 2.